تفریخ . [ ت َ ] (ع مص ) به خوشه نزدیک گشتن کشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نوگیاه برآمدن از ریشه ٔ درخت . (از اقرب الموارد). || بچه برآوردن مرغ . (تاج المصادر بیهقی ). چوزه برآوردن مرغ و بیضه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جوجه دار شدن مرغ و شکافته شدن بیضه و برآمدن جوجه از آن . (از اقرب الموارد). || از دل بدر رفتن ترس و بیم . || ترسیدن و رعبناک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || سست گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آشکار شدن کار بعد اشتباه . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.