تعمق . [ ت َ ع َم ْ م ُ ] (ع مص ) دور درشدن . (تاج المصادر بیهقی ). دور درشدن در چیزی . (زوزنی ). دور اندیشیدن در سخن و در کار و به مغ سخن رسیدن . یقال : تعمق فی الکلام ؛ ای تنطع و کذا تعمق فی لباسه اذا تنوق و استقصی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). غور کردن و به کنه چیزی رسیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تنطع در سخن . (از اقرب الموارد). غوررسی و دوراندیشی و فراست وزیرکی . (ناظم الاطباء). ژرف اندیشی . ژرف بینی . ژرف نگری . به ژرفی دیدن در.... (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.