تعتیم . [ ت َ ] (ع مص ) جنبانیدن مرغ بال را بر سر مردم و دور نرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بازایستادن از کاری . (تاج المصادر بیهقی ). || بازایستادن از کاری و بازداشتن از آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درنگ کردن در مهمانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دیر واداشتن و درنگی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). درنگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سپسا یکی رفتن و گریختن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در وقت عتمه رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). در وقت عتمه رفتن یا آمدن یا بازگشتن در آن وقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.