تعته . [ت َ ع َت ْ ت ُه ْ ] (ع مص ) خویشتن را نادان نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تجاهل و تغافل . (اقرب الموارد). || خود را دیوانه نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تجنن . (اقرب الموارد). || احمق و سست گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سستی کردن . بددل شدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دلشدگی وبی عقلی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زیادتی کردن در طعام و لباس . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). مبالغه در پوشیدنی و خوردنی . (از اقرب الموارد). || پاک شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنظف و تحسن و تزین . (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.