تطریب . [ ت َ ] (ع مص ) آواز خوش گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از دهار) (مجمل اللغة). نیکو کردن آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بازگردانیدن و کشیدن و نیکو کردن آواز. (از اقرب الموارد). کشیدن و نیکو کردن آواز. (صراح ). || در طرب آوردن . || سرود گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تغنی . (اقرب الموارد). || کشیدن بجانب چیزی . دراز کردن آواز و قرائت . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). استعمال قاری تطریب را در قرائت خود. (از اقرب الموارد). || نزد متأخران قراء، با آواز قرائت کردن قرآن است بنحوی که در غیرمورد، مقصور را ممدود خواند یا ممدود را به قسمی طولانی سازد که قانون قرائت آن را جائز نشمارد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || بانگ کردن مرغی که طوق دارد. (تاج المصادر بیهقی ) .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.