تضییح . [ ت َض ْ ] (ع مص ) شیر به آب آمیخته کسی را دادن . (تاج المصادر بیهقی ). نوشانیدن کسی را شیر تنک آب آمیخته . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). شیر تنک آب آمیخته نوشانیدن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شیر به آب آمیختن . (از زوزنی ) (از تاج المصادر بیهقی ). آب آمیختن شیر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آمیختن شیر به آب . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.