تصبیر. [ ت َ ] (ع مص ) شکیبایی فرمودن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). امر کردن کسی را به شکیبایی . (از اقرب الموارد). خواستن از کسی شکیبایی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شکیبایی خواستن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بدون وزن و کیل گرفتن طعام را. (از اقرب الموارد). و رجوع به صُبرَة شود. || تصبیر میت ؛ قرار دادن صبر در بطن آن برای جلوگیری از سرعت بوی گرفتن جسد و تاکنون دیده نشده . (از اقرب الموارد). مومیایی کردن اجساد مردگان را چنانکه در مصر قدیم . (یادداشت مرحوم دهخدا).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.