تشجن . [ ت َ ش َج ْ ج ُ ] (ع مص ) به یاد آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بهم درشدن درخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بهم درآمدن و در یکدیگر شدن شاخه های درخت . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || غمگین شدن بر کسی . (از متن اللغة). اندوهگین شدن . (از المنجد). || تحرک . (متن اللغة) (المنجد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.