تسوید. [ ت َ س ْ ] (ع مص ) مهتر کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (آنندراج ). مهتر گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سید و رئیس کردن کسی را. (از متن اللغة). سید گردانیدن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || سیاه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). سیاه کردن و کنایه از نوشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رنگ چیزی را سیاه گردانیدن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || مهتران قومی را کشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بزرگ قومی را کشتن . (از متن اللغة). کشتن بزرگ و مهتری را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || کوفتن پلاس کهنه را جهت تداوی پشت ریش شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || دلیر گردانیدن کسی را. (از متن اللغة). || دلیر شدن . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.