تسنن . [ ت َ س َن ْ ن ُ ] (ع مص ) متغیر شدن . || به راهی درشدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). گذشتن از عَدوه . (از متن اللغة). || عمل کردن به سنت . (از المنجد). || مذهب اهل سنت را در اختیار کردن . (از متن اللغة). سنی گری ، سنی شدن . مقابل تشیع. چاریاری .
- از اهل تسنن ؛ از اهل سنت و جماعت ، سنی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به سنت شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.