تسمیت . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) نام خدای گفتن بر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || دعا کردن کسی را که عطسه زند. (تاج المصادر بیهقی ) یرحمک اﷲ گفتن عطسه دهنده را. (منتهی الارب ) (از المنجد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دعا کردن عطسه کننده را چنانکه گویند: یرحمک اﷲ. ابوعبید گوید تشمیت اعلی است و ثعلب گوید اصل تسمیت است . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). و رجوع به تشمیت شود. || ملازم بودن میانه روی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ملازم راه بودن : سمَّت فلان ُ؛ لزم السمْت ای الطریق . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.