تسغسغ. [ ت َ س َ س ُ ] (ع مص ) درآمدن در خاک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). داخل شدن در زمین . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد): ان لم یعقنی عائق التسغسغ، که مقصود در شدن در زمین است . (لیث از اقرب الموارد). || جنبیدن دندان ثنیه . (منتهی الارب ). جنبیدن دندان ثنایای کسی . (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || خلاصی یافتن از امری . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.