تسبید. [ ت َ ] (ع مص ) موی ستردن و از بیخ برکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). از بیخ برکندن موی چنانکه به پوست بچسبد: سبد شعره ؛ استأصله حتی الزقه بالجلد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || چرب ناکردن سر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). چرب ناکردن و شستن سر. (از متن اللغة). || گشاده و تر رها کردن موی سر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد)(از المنجد). شانه کردن مرد سر خود را و رد کردن مویها را و رها کردن آنها را. (از ناظم الاطباء). || نمایان شدن پرچوزه و موی سر بعد ستردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). نمایان شدن پرچوزه ٔ مرغ و موی سر پس از ستردن . (ناظم الاطباء). برآمدن موی ریزه ٔ زرد جوجه . (از متن اللغة). || پر درآوردن جوجه و سیخ شدن پر آن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || روییدن موی پس از تراشیدن و آغاز شدن سیاهی آن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). روییدن موی پس از تراشیدن . (از المنجد). || نو برآمدن گیاه نصی در قدیم آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نو برآمدن گیاه نصی در ریشه کهنه ٔ آن . (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). از نو روییدن گیاه تازه بین قدیم آن . (از المنجد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.