تریاک خوردن . [ ت َ / ت ِرْ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) در هلاک خود کوشیدن . (آنندراج ). خود را بتریاک مسموم کردن :
بمن گفتی ای آفتاب غلام
که افیون حلال است و صهبا حرام
چنانم حدیث تو از کار برد
که خواهم از این قصه تریاک خورد.
محبت کرد ازبس تلخ بر من زندگانی را
اگر زهرم نمیداد آسمان تریاک میخوردم .