ترویل . [ت َرْ ] (ع مص ) نیک بمالیدن نان به روغن . (تاج المصادر بیهقی ). پیه گداخته نانخورش ساختن یا چرب کردن نان را به روغن و یا سخت و بسیار تر کردن آن را به روغن و یا سخت و بسیار تر کردن آن را به روغن یا به مسکه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). سخت مالیدن نان را به روغن . (از المنجد). || برآوردن اسب نره را تا کمیز اندازد یا ایستاده کردن آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فروگذاشتن اسب اندام را از بهر بول . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || فروگذاشتن اسب آب دهن در توبره . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || انزال کردن مرد پیش از رسیدن به زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.