ترقیع. [ ت َ ] (ع مص ) پاره در جامه دادن . (زوزنی ). درپی نهادن جامه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد). و منه و یقال : رقع دنیاه بآخرته . (اقرب الموارد). پینه زدن جامه را. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || جاهای گری شتر را به قطران مالیدن . (از اقرب الموارد). || تیمار کردن شتران را. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). ترقیح . (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.