ترقق . [ ت َ رَق ْ ق ُ ] (ع مص ) مهربانی نمودن بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || رقیق شدن چیزی . (از اقرب الموارد)(از المنجد). || تنگدل شدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). || مفتون کردن زن زیبا کسی را چنانکه سست و بی تاب گردد. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.