ترب . [ ت ِ ] (ع ص ، اِ) همزاد و همسن و توأم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). هم عمر که بفارسی همزاد گویند. (غیاث اللغات ). همزاد. (زمخشری ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). غالباً در مؤنث استعمال شود. (اقرب الموارد) (المنجد). یقال : هذه ترب فلانة؛ یعنی این زن همسال فلان زن است . (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). ج ، اتراب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به اتراب شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.