تذأب . [ ت َ ذَءْ ءُ ] (ع مص ) همچو گرگ شدن در خبث و دها. (منتهی الارب ). همچو گرگ شدن در خبث . (از المنجد) (از اقرب الموارد). || همچو گرگ ساختن مرد خود را بلباس و پوشیده شده ترسانیدن ناقه را تا بر بچه ٔ غیر مهربان گردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || از این سو و از آن سو جستن باد. (زوزنی ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). نرم و مختلف وزیدن باد. (منتهی الارب ) (از المنجد). || گرفتن چیزی بنوبت . (منتهی الارب ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). || ترساندن جن کسی را. (المنجد). رجوع به تذاؤب شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.