تدنیخ . [ ت َ ] (ع مص ) فروتنی کردن . || رام گردیدن . || پست نمودن سر خود را. || ملازم خانه گردیدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || نشیب و فراز پذیرفتن خربزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دَنَّخَت البطیخة؛ انهزم بعضها و خرج بعضها، کقوله و ان رآنی الشعراء دنخوا. (اقرب الموارد). || مشرف شدن قَمَحْدوه ٔ کسی بر بلندی پس هر دو گوش و درآمدن پس هر دو گوش . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بلند گردیدن قَمَحْدوه ٔ کسی بلندی پس هر دو گوش را و درآمدن پس بلندی پس هر دو گوش . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.