تخلف کردن . [ ت َ خ َل ْ ل ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خلاف کردن . بازپس ایستادن از وعده و عهد و امری :
بر چهره ٔ ما خاک در دوست گواه است
کز طاعت میخانه نکردیم تخلف .
رجوع به تخلف شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخلف کردن . [ ت َ خ َل ْ ل ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خلاف کردن . بازپس ایستادن از وعده و عهد و امری :
بر چهره ٔ ما خاک در دوست گواه است
کز طاعت میخانه نکردیم تخلف .