تخدید. [ ت َ ] (ع مص ) انجوغ گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). لاغر شدن و کم گشتن گوشت کسی . (منتهی الارب ). لاغر شدن و کم گردیدن و درکشیده شدن و ترنجیدن گوشت کسی . (اقرب الموارد) (از المنجد). لاغر شدن . (ناظم الاطباء) (المنجد). || لاغر گردانیدن . لازم و متعدی است . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شکافتن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.