تخته برداشتن . [ ت َ ت َ / ت ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) باز کردن در صندوق و تابوت و جز آن :
ز تابوت زر تخته برداشتند
که گفتار او خیره پنداشتند.
- تخته برداشتن از دکان ؛ واکردن دکان :
تو بزم ساز بعشرت که صبح باده فروش
پی صبوح تو این تخته از دکان برداشت .