تختم . [ ت َ خ َت ْ ت ُ ] (ع مص ) انگشتری درکردن . (تاج المصادر بیهقی ). انگشتری در انگشت کردن .(زوزنی ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). انگشتری در دست کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بر سر عمامه بستن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). تعمم : تختم بالعمامة. (اقرب الموارد). || پنهان کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || علامةالحق علی القلب من العارفین . (تعریفات جرجانی در اصطلاحات صوفیه ). || تغافل کردن از چیزی و خاموش گشتن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.