تحیین . [ ت َح ْ ] (ع مص ) تحیین چیزی ؛ گردانیدن برای وی وقت . (منتهی الارب ). قرار دادن از برای آن وقتی . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || در یک وقت دوشیدن اشتر. (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قرار دادن وقتی برای دوشیدن شتر در تمام شب و روز. || موفق نساختن خدا کسی را به رستگاری . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). توفیق رشادندادن خدا کسی را. (ناظم الاطباء). || هلاک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). هلاک گردانیدن خدا کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تحین شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.