تحفایة. [ ت ِ ی َ ] (ع مص ) حفاوه . (ناظم الاطباء). مبالغه کردن در مهربانی و نوازش کسی . (منتهی الارب ). تلطف به کسی . (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). || مبالغه کردن در اکرام کسی . (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || فرحت و سرور ظاهر نمودن . (منتهی الارب ). ظاهر کردن فرح و سرور به کسی یا چیزی . (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || بسیار پرسیدن از حال کسی . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.