تحجیل .[ ت َ ] (ع مص ) به گو فروشدن . (تاج المصادر بیهقی ). فرورفتن چشم به مغاک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گود افتادن چشم . (از اقرب الموارد) (از قطرالمحیط). || رنگ کردن سرهای انگشتان را به خضاب . || حجله ساختن برای عروس و درآوردن عروس را در حجله . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). || دست و پای اسب سپید کردن (بودن ). (تاج المصادر بیهقی ). دست و پای سپید کردن اسب . (زوزنی ): حُجِّل َالفَرَس ُ؛ در چهار دست و پای آن سپیدی بود. (از اقرب الموارد). || تحجیل المِقْری ̍؛ اندک شیر در کاسه ٔ بزرگ ریخته از آب پر کردن و آن در خشک سال وقلت شیر کردندی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط): قراهم بتحجیل المقری . (اقرب الموارد). || (اِمص ، اِ) سپیدی دست وپای اسب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).سپیدی در همه ٔ دست و پای اسب . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). سپیدی است در چهار دست و پای اسب یا در دو پا و یک دست است یا در دو پا فقط یا در یک پا و تحجیل در دو دست تنها نیست مگر آنکه با دو پا همراه باشد و همچنین تنها در یک دست بدون دست دیگر نمیشود مگر بهمراهی دو پا. (از اقرب الموارد). و رجوع به منتهی الارب شود. گاهی در دو پا و یک دست و گاهی تنها دردو پا، گاهی تنها در یک پا. (از قطر المحیط). || داغ سپیدی بر پستانهای ناقه از پستان بند. || داغی است مر شتران را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.