تجاه . [ ت َ / ت ِ / ت ُ ] (ع اِ، ق ) (از: «وج هَ») اصل آن وجاه [ وَ / وِ / وُ ] که واو آن به «ت » تبدیل شده و این بیش از اصل مورد استعمال دارد. (قطر المحیط). روباروی . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط). طرف رو و جانب وجه . (آنندراج ). مقابل . روبروی . (ناظم الاطباء): قعدت تجاهک . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.