تتریب . [ ت َ ] (ع مص ) خاک آلود کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (صراح اللغة) (اقرب الموارد) (آنندراج ). خاک افشاندن بر چیزی و خاک آلود کردن آنرا. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خاک ساختن چیزی را. (قطر المحیط). || پوشاندن سقف یا جز آن را بخاک . (قطر المحیط). || بسیارمال گردیدن و بی نیاز شدن مرد چنانکه گوئی مال او بقدر خاک است . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). بسیارمال گردیدن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کم مال شدن وفقیر گردیدن چنانکه از شدت فقر خاک نشین شدن و از لغات اضداد است . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). کم شدن مال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.