تبخیت . [ ت َ ] (ع مص )غلبه کردن و خاموش گردانیدن . (از قطر المحیط). غلبه کردن به حجت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ساکت کردن . (ناظم الاطباء). || تحری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و منه قول بعض الشافعیة فی اشتباه القبلة: اذا لَم یمکنه الاجتهادُ صلّی علی التبخیت . (منتهی الارب ). || سخن گفتن از روی بی عقلی و حماقت . || خوشبخت شدن . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.