تباکی . [ ت َ ] (ع مص ) گرستن نمودن . (زوزنی ). خود را گریان نمودن . خویشتن چون گریانی ساختن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). گریه ٔ دروغ نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خود را بشکل گریه کننده درآوردن . (فرهنگ نظام ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.