تأنث . [ ت َ ءَن ْ ن ُ ] (ع مص ) مؤنث شدن اسم . (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). ماده گردیدن یا مؤنث شدن . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). || نرم گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تأنث بکسی . نرم گردیدن و سخت گیری نکردن به وی . (از اقرب الموارد). تأنث به کسی ؛ نرمی کردن و آسان گیری نسبت به وی . (از قطر المحیط).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.