تأفن . [ ت َ ءَف ْ ف ُ] (ع مص ) عیب کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنقص . (قطر المحیط). بد گفتن . || گرفتن خویی که در شخص نباشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). || خود را بزور زیرک نمودن . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تتبع کردن اواخر امور. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.