تأریث . [ت َءْ ] (ع مص ) ورغلانیدن بعضی را بر بعضی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برغلانیدن و برانگیختن . (آنندراج ). شر انگیختن میان قومی . (تاج المصادر بیهقی ). شور انگیختن میان قومی . (زوزنی ) : ابناء دولت و انشاء حضرت زبان وقیعت دراز کردند و در تضریب و تأریث مجال فتح یافتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ) . || آتش افروختن . (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : طایفه ای از اکراد خسروی از برای تأریث آتش فتنه ... ایشان را از قلعه بیرون آوردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ) .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.