تأذن . [ ت َ ءَذْ ذُ ] (ع مص ) آگاهانیدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || سوگند یاد کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || منادی کردن به تهدید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جارزدن . || بدانستن . (تاج المصادر بیهقی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.