تازی مندرک . [ ] (اِخ ) ظاهراً از امرای خراسان معاصر امیر ابوجعفر احمدبن محمد و نصربن احمد سامانی : باز میان مردمان اوق تعصب «شنگل » و «زاتورق » افتاد اندر سنه ٔ احدی واربعین و ابوالفتح [سپهسالار امیر بوجعفر] آنجا شد و ایشان را زجر کرد، باز بوالفتح را خلاف افتاد بسبب «تازی مندرک » و عاصی شد، واز شهر بیرون شد.... (تاریخ سیستان چ بهار ص 325).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.