تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن محمد، ممدوح شمس الدین محمدبن عبدالکریم الطبسی است .
طبسی در قصیده ای که مطلعش این است :
خیز ای گرفته روی مه از طلعت تو خوی
تا چهره ٔ حیات بشوئیم زآب می
نام تاج الدین را بدینسان یاد می کند:
صاحب قران مسند اقبال تاج دین
کابی دگر گرفت ازو گوهر قصی
والا محمدبن محمد که پیش او
بر چهره ٔ قباد نهد روزگار کی .
رجوع به لباب الالباب چ اوقاف گیب ج 2 ص 308 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.