بیورسب . [ وَ رَ / ب َ وَ رَ ] (اِخ ) (از: بیور + َسَب = اسب ) ضحاک ماران را گویند، و وجه تسمیه اش آنکه پیش از پادشاهی ده هزار اسب داشته است و بزبان دری بیور بمعنی ده هزار باشد و اورا به این اعتبار بدین نام میخوانده اند. و نام اصلی او بیور بر وزن صبور بوده . (برهان ). رجوع به بیور وبیوراسب و سبک شناسی ج 2 و بیوراسف شود :
همی بیورسبش همی خواندند
چنین نام بر پهلوی راندند.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.