بیص . [ ب َ / بی ] (ع اِ) (از اتباع حیص ) سختی و تنگی . یقال وقعفی حَیْص َ بَیْص َ و حیص ِ بیص ِ و حَیْص ِ بَیْص ِ و حاص َ باص َ و حاص ِ باص ِ؛ یعنی در فتنه ای افتاد که رهایی از آن ندارد. و جعلتم الارض علیه حیص بیص ، حیصاً بیصاً؛ تنگ ساختید بر وی زمین را یعنی تنگ گرفتید تا اینکه عاجز آمد. (منتهی الارب ). رجوع به حیص بیص شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.