بیدستان . [ دِ ] (اِ مرکب ) (از: بید + ستان ) جای انبوه از درخت بید. (ناظم الاطباء). بیدزار. جایی که درخت بید بسیار باشد. از قبیل سروستان و نخلستان .(از آنندراج ). مخلفه . (یادداشت مؤلف ) :
ز چوگان گشته بیدستان همه راه
زمین زآن بید صندل سوده بر ماه .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.