بیات . [ ب َ ] (ع مص ) بشب چنین کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به بیتوته شود. || شب بروز آوردن . شب زنده داری : پس شبی که آنرا به شب بیات نام نهاده بودند درآمد. (تاریخ قم ص 256). || (اِ) شبانگاه . || (ص ) نان شبینه . (غیاث ). || شب مانده که یک شب بر آن گذشته باشد.(ناظم الاطباء). شب مانده . (فرهنگ فارسی معین ): نان بیات . || بیشتر در مورد گوشت یا مرغی بکار برند که دو سه روز در ماست یا سرکه یا نمک یا در زیربرف گذارند تا نازک شود. (از یادداشت بخط مؤلف ).
- بیات شدن ؛ بیات گردیدن گوشت و امثالهم . (یادداشت بخط مؤلف ).
- نان بیات ؛ نان شب مانده و شبینه .(ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.