بکة. [ ب َک ْ ک َ ] (ع مص ) دریدن و پاره پاره کردن و ریزه ریزه نمودن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || مزاحمت کردن و رنجاندن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نرمی کردن و رحم نمودن با کسی ، از اضداد است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بازداشتن نخوت کسی را و پست گردانیدن او را و برانداختن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || شکستن گردن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || حاجتمند شدن . || سخت بدن گردیدن از دلاوری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || در مشقت انداختن زن را بجماع . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). در مشقت انداختن . (آنندراج ). || فراهم و مزدحم ساختن خران و جز آنها را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.