بوهة. [ هََ ] (ع اِ) چرغ افتاده پر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مؤنث بوه . (از اقرب الموارد). و رجوع به بوه شود. || مرد لاغر و سبک و گول و بی خیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جغد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || صوف واخیده ٔ دوات که هنوز تر نکرده باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پشم واخیده ٔ دوات که هنوز تر نکرده باشند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هرچه که آنرا باد در هوا بپراکند از خاک و پر و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). هرچه باد در هوا از خاک و پر و جز آن بپراند. (ناظم الاطباء). و قولهم : صوفةفی بوهة، یراد بها الهباء المنثور، الذی یری فی الکوة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.