بهرج . [ ب َ رَ ] (معرب ، ص ، اِ) باطل و کذب . (آنندراج ). باطل . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || هر چیز باطل و زبون و بد. (غیاث ) (آنندراج ). || ردی از هر چیز. (منتهی الارب ) (آنندراج )(از اقرب الموارد). || مباح . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ناسره . معرب از نبهره ٔ فارسی و قیل هی کلمة هندیة اصلها بنهلا فنقلت الی الفارسیة فقیل نبهره . (منتهی الارب ). درم ناسره . (غیاث ) (آنندراج ). درهمی که در غیر از دارالملک سکه زده باشند. (از اقرب الموارد) :
بدیدم عیار جهان کم ز هیچ است
از این بهرج ناروا میگریزم .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.