بهرام .[ ب َ ] (اِخ ) نام سرلشکر هرمزبن نوشیروان ، چون او بغایت لاغر و خشک اندام بود. (برهان ). نام ندیم و امیر لشکر هرمزبن نوشیروان چون او بغایت لاغر و خشک اندام بود لهذا به بهرام چوبین مشهور شد. (غیاث ). سردار سپاه هرمز که بهرام چوبین خوانند. (رشیدی ) :
تو زرین بهره باش از تخت زرین
که چوبین بهره شد بهرام چوبین .
با امل همراه وحدت چون شوی و چون شود
مرد چوبین است با بهرام چوبین همعنان .
رجوع به شاهنامه ٔ فردوسی چ بروخیم ج 8 ص 2585 - 2654 شود.