بند و بست . [ ب َ دُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آنچه از آهن وجامه و جز آن را بهم بندند. (یادداشت بخط مؤلف ).
- بند و بست بودن ؛ بسته بودن .مقفل بودن . (فرهنگ فارسی معین ).
|| مجازاً توطئه . ساخت و پاخت . (فرهنگ فارسی معین ).ساختن دو کس با یکدیگر بضرر دیگری . ساخت و پاخت و تبانی . || قرارداد (باج و خراج ). (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || ترتیب . انتظام . ضبط و ربط. (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). || استواری . (ناظم الاطباء). استواری . محکمی . (فرهنگ فارسی معین ). || تدبیر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || آراستگی . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.