بنات اعنق . [ ب َ ت ُ اَ ن َ ] (ع اِ مرکب ) دختران کشتکار توانگر. (منتهی الارب ). گوینداعنق دهقانی بسیارمال بوده است . (لسان العرب ). || اسبان منسوب به سوی اعنق . (منتهی الارب ). گویند اعنق نام اسبی است . (لسان العرب ). فحلی است از خیل عرب و بنات اعنق بدان منسوب است . (لسان العرب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.