بلده ٔ طیبه . [ ب َ دَ / دِ ی ِ طَی ْ ی ِ ب َ / ب ِ ] (ترکیب وصفی ) شهر پاک . بلد طیب . زمین که دراو نبات بسیار روید : لقد کان لسباء فی مسکنهم آیة جنتان عن یمین و شمال کلوا من رزق ربکم و اشکروا له بلدة طیبة و رب غفور. (قرآن 15/34)؛ و برای سباء در مسکنشان آیتی بود دو بوستان از راست و چپ واز روزی خدایتان بخورید و او را سپاس گزارید، که شهری پاکیزه و پروردگاری آمرزنده است . و رجوع به بلدالطیب ، ذیل بلد شود. || (اِخ ) لقب شهر همدان بوده است در عهد قاجاریه . (از فرهنگ فارسی معین ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.