بلاط. [ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) نام چند جایگاه است : دهی است در دمشق . (منتهی الارب ). بیت البلاط؛ قریه ای است از قرای غوطه ٔ دمشق . (از معجم البلدان ) (از مراصد). || قلعه ای است در اندلس . (منتهی الارب ). بلاط عَوسَجه ؛ قلعه ای است در اندلس از اعمال شنتبریه . (از معجم البلدان ) (از مراصد). || موضعی است در مدینه مابین مسجد نبوی و بازار که در آن سنگها گسترده اند. (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ) (از مراصد). || شهری بوده میان مرعش و انطاکیه که اکنون خراب است . (منتهی الارب ) (از مراصد). شهری قدیمی بین مَرعَش و انطاکیه ، و نهراسود که از ثغور خارج میشود از میان آن می گذرد، و آن از اعمال حلب بشمار آید. (از معجم البلدان ). || موضعی است در قسطنطنیه که سیف الدوله اسیران را در آنجا مقید می داشت . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ) (از مراصد). || دهی است در حلب . (منتهی الارب ). || دارالحکومه ٔ پیلاطس است که باسنگ مرمر و غیره فرش شده بود. (قاموس کتاب مقدس ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.