بلاسیدن . [ ب َ دَ ] (مص ) پلاسیدن . درهم کشیده شدن و شکنج و چین گرفتن پوست میوه . افسرده شدن و خشک گردیدن . (آنندراج ). دارای سطح چین خورده و ناهموار شدن چیزهای گرد و مدور مانند هندوانه . خشک شدن و چین خوردن میوه قبل از رسیدن . (ناظم الاطباء). رجوع به پلاسیدن شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.